آونگ پرس ، محمد-ک» متهم ۳۵ ساله ای که به اتهام قتل مرد ۶۰ ساله افغانستانی تحت تعقیب بود، چهارم آبان گذشته در بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد شناسایی شد و به قتل بی رحمانه یک زن جوان و دختر ۳ساله وی در سال ۱۳۹۳ نیز اعتراف کرد. با لو رفتن ماجرای قتل های مذکور، زمینه بازسازی صحنه های جنایت فراهم شد و متهم ۳۵ ساله در حضور قاضی صادق صفری(قاضی ویژه قتل عمدمشهد)به صراحت قتل مرد ۶۰ ساله افغانستانی را با انگیزه مشکلات مالی، درحالی پذیرفت که ادعا می کرد:«دیگران فرصت های شغلی را تصاحب کرده اند و او به همین دلیل با مشکلات مالی روبه رو شده است!»
او این ادعاها را درحالی بیان میکرد که مدعی بود مادر و دختر ۳ ساله وی را هم در ۹ سال قبل با انگیزه سرقت لوازم منزل و به طرز دلخراشی کشته است!…
همزمان با ورود خودروهای پلیس آگاهی به بولوار مهر مادر در منطقه خواجه ربیع مشهد، تعداد زیادی از اهالی در اطراف منزل محل وقوع قتل مادر و دختر ۳ ساله وی تجمع کردند و بدین ترتیب زمزمهها و گفت وگوها با یکدیگر آغاز شد. برخی از آن ها از سنگدلی قاتلی بیرحم سخن میگفتند که چگونه سالهای زیادی بعد از این جنایت وحشتناک در کنار آن ها زندگی کرده است! بعضی منتظر دیدار او بودند و با ابراز تأسف از این ماجرا، برخورد قاطعانه با جرایم خشن از دستگاه قضایی را طلب میکردند. تعداد زیادی از اهالی محل هم اجرای احکام در ملأ عام را در پیشگیری از وقوع چنین جرایمی بسیار موثر می دانستند و از دستگاه قضایی میخواستند برای عبرت دیگران و جلوگیری از جرایم خشن مانند زورگیری، قتل و گوشی قاپی باید مجازاتهای مجرمان را در ملأ عام اجرا کنند و احکام مجازاتها نیز رسانهای شود.
طولی نکشید که «محمد-ک» توسط کارآگاهان به محل وقوع قتل مادر و دختر هدایت شد و مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت.
در آغاز بازسازی صحنه قتل که سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی خراسان رضوی) نیز حضور داشت، ابتدا افسر پرونده به تشریح خلاصهای از این جنایت تکان دهنده در ۹ سال قبل پرداخت و سپس متهم ۳۵ ساله با دستور قاضی ویژه قتل عمد در حالی که کارد چوبی را به دست گرفته بود ابعاد دیگری از این جنایت وحشتناک را در بازسازی صحنه قتل فاش کرد. او با تأکید بر این که وضعیت روحی و جسمی مطلوبی دارد، به قاضی صفری گفت: چند ماه بود که دختری را به عقد خودم درآورده بودم، اسفند بود و من اولین عید نوروز را باید در کنار خانواده نامزدم جشن میگرفتم و هدیهای برایش میخریدم ولی بیکار بودم و هیچ پولی نداشتم.
نامزدم نیز خیلی فشار می آورد و کسی هم مرا آدم حساب نمی کرد.به همین دلیل قصد داشتم لباس های اقساطی بخرم و چک بدهم اما فایده ای نداشت. از هر کسی پول قرض می خواستم با من قهر می کرد! داشتم دیوانه می شدم تا این که یک روز ساعت ۶ صبح از کوچه ای در نزدیکی محل زندگی ام در بولوار «مهرمادر» می گذشتم که مردی رادیدم سوار بر پراید به سرکار رفت. حدود ساعت۹صبح زنگ منزل او را به صدا درآوردم. وقتی زن جوان خواب آلود در حیاط را باز کرد نشانی الکی پرسیدم و فهمیدم کسی در خانه نیست! این بود که روز بعد(۲۳/۱۲/۱۳۹۳) دوباره به محل آمدم. وقتی شوهر آن زن از خانه خارج شد از روی تیر برق کنار دیوار منزل بالا رفتم و از پشت بام روی سقف کوتاه دیگری پریدم و تلویزیون و باندهای بزرگ آن را به داخل حیاط خلوت بردم اما آن زن بیدار شد و با دیدن من سر و صدا کرد. بلافاصله چاقو را ازآشپزخانه برداشتم و به طرف او حمله ور شدم. دیگر نفهمیدم چند ضربه زدم. او روی تخت افتاد و من هم فقط چاقو می زدم! بعد از مرگ آن زن، دختر کوچکش را دیدم که با مشاهده صحنه قتل مادرش، وحشت زده جیغ می کشید،ترسیدم او چهره مرا شناسایی کرده باشد به همین دلیل پارچه ای را دور گلویش پیچاندم و او را هم خفه کردم که روی خون های مادرش افتاد و من فقط دو النگوی طلا را که روی اپن آشپزخانه بود به همراه یک گوشی نوکیا سرقت کردم و بازهم از پشت بام گریختم.
«محمد-ک»درپاسخ به سوال قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد که پرسید.
چرا از درحیاط خارج نشدی؟ گفت:لباس هایم خون آلود بود.دستانم را در آشپزخانه شستم و برای آن که جلب توجه نکنم بازهم از همان مسیر بازگشتم.
آیا آن زن جوان و فرزندش(مقتولان)شما را می شناختند؟خیر!
چرا وقتی بیدار شد فرار نکردی؟ترسیدم! هول شده بودم!
هنگام ارتکاب قتل تنها بودی؟بله!کسی همراه من نبود.
مگر دختر ۳ساله می توانست چهره شما را شناسایی کند که او را کشتی؟ ترسیده بودم با خودم گفتم شاید مرا بشناسد!
موادمخدر یا دارو مصرف کرده بودی؟نه!ولی کم سن وسال بودم ونمی فهمیدم!
شما درآن زمان ۲۶سال داشتید؟(متهم سکوت کرد وپاسخ نداد!)
چرا تلویزیون و باندها رانبردید؟ فرصت نداشتم بعد از قتل فقط به فکر فرار بودم! من برای سرقت رفته بودم و قصد کشتن آن ها را نداشتم ولی وقتی بیدار شد و جیغ کشید دیگر عقلم کار نمی کرد!
دقایقی بعد از پایان اعترافات«محمد-ک»در منطقه خواجه ربیع، وی به بیابان های اطراف شهرک مهرگان هدایت شد و دوباره مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد تا صحنه قتل مرد ۶۰ ساله افغانستانی را بازسازی کند. او درحالی که نیمه آجر را به دست گرفته بود به قاضی دکتر صفری گفت:احساس می کردم دیگران فرصت های شغلی را از من گرفته اند و من نمی توانستم کاری پیدا کنم. از سوی دیگر هم توهین هایی را در فضای مجازی می دیدم که بر عصبانیتم می افزود…
متهم این پرونده جنایی درباره چگونگی قتل مرد کارگر افغانستانی گفت:بیکار بودم ودیگران هم فرصت های شغلی را تصاحب کرده بودند این بود که به سرگذر رفتم و آن مرد(مقتول) را به بهانه کارگری با دستمزد بالا به باغ مخروبه کشاندم که متعلق به یکی از بستگانم بود.وقتی او فهمید من پولی ندارم تا دستمزدش را پرداخت کنم بهانه گیری کرد که نمی تواند کار کند! من هم که از قبل عصبانی بودم تکه آجری را برداشتم وبه سرش کوبیدم. بعد از آن که متوجه شدم جانش را از دست داده است، پیکرش را به داخل چهار دیواری مخروبه آجری انداختم وفرار کردم. بعد ازچند روز هم به بیمارستان روان پزشکی رفتم و خودم را به عنوان بیمار روانی معرفی کردم چون قبلا هم به آن جا رفته بودم آن ها هم مرا پذیرفتند! اما هنگامی که شما (قاضی ویژه قتل عمد) و کارآگاهان را درمرکز درمانی دیدم تازه فهمیدم که دیگر راه گریزی ندارم و همه ماجرا لو رفته است…
با پایان بازسازی صحنه های ۳قتل هولناک، متهم مذکور روانه زندان شد تا این پرونده جنایی، دیگر مراحل و روند دادرسی را طی کند.