در اولین روز از هفته دوم مهر یعنی روز چهاردهم مهرماه با مناسبت فرهنگی و هنری مهمی با عنوان سالروز تولد سهراب سپهری شاعر احساسی روح و زلالی دل روبروییم.
سهراب سپهری،طبیعت گرا، شاعر،نقاش،متاثر از قرآن، انجیل، بودا و دارای اندیشه های عرفانی بود. عده ای او را فاقد عرفان، گروهی عارف اسلامی و گروهی دیگر عارف بودایی و برخی دیگر عرفانش را آمیزه ای از این عرفانها میدانند.درباره چگونگی تاثیر پذیری سهراب سپهری از شخصیتها و مکاتب عرفانی و ادبی و مبانی مهم در عرفان او باید تحقیق و پژوهش کرد.
سهراب سپهری با اعتقاد به وحدت وجود که از اصول عرفان اسلامی میباشد معتقد است که همه انسانها از اصلی واحد منشا پذیرفته اند و در نهایت به او میپیوندد و با اعتقاد به وحدت ادیان بیان میکند که تمامی دینها دارای اصولی مشترکند و تنها در فروع با یکدیگر تفاوت دارند.
او با گرایش به طبیعت دین را موجود زنده ای میداند و همگان را به بازگشت به آن دعوت میکند.سهراب سپهری شاعر با احساسی است که بسیاری از اشعار ش در کتابها و در محاورات و سخنرانی ها آمده و مردم بسیاری خاصه نسل جوان و نواندیش و جامعه اهل فرهنگ و هنر و ادیبان و فرهنگوران معاصر با افکار و اشعار و اندیشه ها و آثار منظوم و نوشتارهای زیبا و هنر بی مانند او خو گرفته و مانوس گردیده اند .
البته در عرصه شعر معاصر،پس از نیما یوشیج بیش از هر شاعر دیگری به افراط و تفریط درباره سهراب سپهری سخن گفته شده است.این ستایشها و نکوهشها از زمان حیات این شاعر و نقاش آغاز و تا به امروز ادامه دارد.
ارتباط شعر و نقاشی سهراب سپهری،توجه شاعر به عرفان و فلسفه شرق، طبیعت گرایی، سادگی و صمیمیت در شعر،عدم کارکردسیاسی، اجتماعی،مفاهیم انتزاعی،زبان و سبک بیان از موضوعاتی است که مضامین غالب نقدها را تشکیل میدهد.در این میان منتقدانی که بر اساس اظهار نظر های علمی،پژوهشی به شعر و هنر این شاعر بزرگ معاصر و نقاش ایرانی پرداخته اند، انگشت شمارند.
علاوه بر این بسیاری از دیدگاه ها، نوعی اظهار ارادتهای ریاکارانه و متظاهرانه به وی و یا برعکس ایراد گیری غیر منصفانه علیه سهراب سپهری است که هر دو مورد آن ناپسند و غیر معقول است. باید نقد های منتقدان واقعی و منصف را به محک نقد زد و عیار آنها را مشخص کرد.زیرا برخی از شاعرنماها و یافعالان حوزه فرهنگ که سواد و دانش کافی برای نقد و بررسی شعر و یا نقد افکار و آثار بزرگی چون سهراب سپهری ندارند اساسا نباید به بحث در باره او و امثال او بپردازند زیرا سهراب سپهری بزرگ است و بنابراین بزرگتر های شعر و ادب فارسی باید اشعار و آثار بزرگی چون او را در وادی نقد و بررسی آورده و به شناخت و شناساندن وی به دیگران بپردازند.
اشعار سهراب سپهری به بسیاری از زبانهای رایج دنیا و از جمله به انگلیسی و فرانسوی، آلمانی، روسی، چینی، ترکی، عربی، اسپانیایی، ایتالیایی و…ترجمه گردیده است.
سهراب؛شاعری در سپهر زمان و نقاشی در طبیعت زمین بود.اوسرانجام در اول اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران درگذشت و در زادگاهش در صحن و سرای امامزاده سلطان علی بن محمد باقر علیه السلام در روستای مشهد اردهال در اطراف کاشان به خاک سپرده شد.روح و روانش شاد و یاد و نامش در گستره زمین و زمان جاودانه باد.