1

روزی که گرز رستم شمشیر سامورایی را خرد کرد؟!

  • کد خبر : 43064
  • 15 بهمن 1402 - 8:33
روزی که گرز رستم شمشیر سامورایی را خرد کرد؟!
از لحظه‌اي كه داور سوت زد كه علي‌جهان توپ را شليك كند تا زماني كه پاي علي به توپ رسيد دو سه ثانيه بيشتر طول نكشيد اما در اين چند ثانيه انگار تمام گل‌ها، تمام اشك‌ها، تمام خنده‌ها و تمام فوتبال‌هايي كه با بغض يا شعف ديده بوديم مثل يك فيلم از جلوي چشم‌هايمان رد شد.

به تحلیل خبرنگار آونگ پرس ، علی زد… دروازه‌بان ژاپن پرید به سمت توپ اما این تیر را آرش ایران شلیک کرده بود و پیش از دست‌های سوزوکی، توپ، به نخ‌های تور بوسه زد تا گزارشگر عرب زبان فریاد بزند: «بای بای سامورایی»

چند سالی بود که عادت کرده بودیم در میدان‌های بزرگ فوتبالی، با اشتباهات غیرحرفه‌ای خودمان یا با اشتباهات حرفه‌ای داوران و دیگران، شادی‌هایمان ابتر شود و در اوج امیدواری مقلوب بختک حسرت شویم. اما…

جام جهانی ۲۰۲۲: : آقای کی‌روش کبکبه دبدبه‌مند را می‌آورند، می‌رویم جلوی انگلیس و آن‌چنان می‌شود که ۶‌گل می‌خوریم و بغض اجتماعی آن‌روزهایمان سنگین‌تر می‌شود، بعد جلوی ولز بزرگی می‌کنیم و می‌بریمشان تا برابر آمریکا فقط یک مساوی نیاز داشته باشیم تا صعود کنیم اما…
یا چهار سال پیش در جام ملت‌های آسیا، بازی با همین ژاپن عزیز: بازیکنان وسط بازی توپ را رها می‌کنند و برای ابراز اعتراض به سمت داور هجوم می‌برند و بازیکنان ژاپنی جوری داغ روی دستمان می‌گذارند که تا همین دیروز، جایش می‌سوخت.
یا فینال جام باشگاه‌های آسیا و پرسپولیسی که تمام رویاهای خودش و طرفدارانش با دستی که چند سانتیمتر بالا آمد به باد رفت یا … یا…یا…مثال زیاد هست و حالا وقت یادآوری و غصه گذشته خوردن نیست.
خلاصه که با همه این خاطرات غمالود، با امیر قلعه‌نویی پا به این جام ملت‌ها گذاشتیم، بازی با فلسطین و هنگ‌کنگ و امارات را با همه فراز و فرودها بردیم و مقتدر به دیدار سوریه رفتیم که خیلی‌ها اعتقاد داشتند راحت و با اختلاف چند گل می‌بریمشان. گل اول را هم ما زدیم اما باز هم انگار دلهره قصد نداشت دست از سرمان بردارد. نیمه دوم مهدی طارمی اخراج شد و ایران ده نفره پنالتی داد و گل خورد و با فشاری وحشتناک چه از لحاظ روانی و چه تاکتیکی به وقت‌های اضافه رفتیم و با هر جان کندنی که بود بازی را به گردونه پنالتی‌ها کشاندیم و از زمان ده نفره شدن تا آخرین پنالتی که حاج‌صفی زد مدام خاطرات غمگینانه پیشین بین چشم‌های ما و صفحه تلوزیون رژه می‌رفت اما این بار خدا خواست به ایران و ایرانی حال بدهد و بازیکنان، با نهایت دقت و حرفه‌ای گری توپ‌های خود را به تور سوری‌ها چسباندند تا این بار ایران نه، سوریه میهمان شام آخر باشد.
و اما کمتر از ۷۲ ساعت بعد بدون طارمی و بعد از حدود صد و سی چهل دقیقه دویدن باید با ژاپنی سرشاخ می‌شدیم که در همان جام‌جهانی که ما ۶گل از انگلیس خوردیم، آنها کمر قدرت‌های بزرگی چون آلمان و اسپانیا را به خاک مالیده بودند.
بازی با ژاپن شروع می‌شود ما در نیمه اول گل می‌خوریم و باز همان کابوس‌ها شروع به ورجه‌ وورجه می‌کنند. نیمه دوم می شود ما همچنان یک گل عقب هستیم طارمی هم که نیست توپ‌های سردار و رفقا هم که گل نمی‌شود. قلعه نویی هم که خیال تعویض ندارد. قایدی یا قلی‌زاده یا حاج‌صفی اگر بیایند امیدها بیشتر می‌شود یعنی باید از جام خداحافظی کنیم؟! اما در دل کابوس‌های تاریک، انگار امید چراغ‌قوه‌ای روشن کرده و هی تاریکی‌ها را هل می‌دهد. تیم خوب بازی‌ می‌کند. دفاع حواس‌جمع‌تر از نیمه اول است. ژاپنی‌ها قشنگ از ما دریبل می‌خورند و انگار بلد نیستند بزرگی کنند. حالا بهترین وقت است تا سردار توپی را که از علی‌جهان دریافت کرده را استادانه به یک بوشهری دیگر به غیر از مهدی طارمی برساند تا محمدمحبی مزد تلاش‌ها و دوندگی‌هایش را با گلی این‌چنین باشکوه بگیرد و در یک لحظه زمین وزن ایرانی‌هایی که در ورزشگاه یا پای تلوزیون‌ها نشسته‌اند را بر شانه‌های خود احساس نکند و همه یکدیگر را بین سقف و زمین ببینیم.
گل مساوی را که زدیم باز این سردار بود که توپ را انداخت در خورجین توری ژاپن اما داوران دستور دادند درش بیاورند و گفتند آفساید است. بعد آن باز هم امیر تعویض نکرد. تیم همچنان خوب بازی می‌کرد و به نظر می‌رسید تعویض‌ها را گذاشته باشد برای وقت‌های اضافه احتمالی.
همین هم داشت می‌شد. دقیقه نود به پایان رسید و چهار دقیقه وقت اضافه اعلام شد که اگر تیمی در این چهار دقیقه گل نزد بروند آب بخورند و بیایند و حداقل نیم ساعت دیگر بدوند اما…
حسین کنعانی‌زادگان که دمش گرم باد، دفاع را به رفیقش سپرده بود و آمده بود تا در شلوغی محوطه جریمه ژاپنی سری بزند یا کمکی بکند ناگهان به ضرب بازیکن ژاپنی زمین می‌خورد و داور چینی نقطه پنالتی را نشان می‌دهد.
در این لحظه بود که ما احساس کردیم دیگر زمان خاطرات و کابوس‌های بد تمام شده و حالا وقت آن است که باد به پرچم ایران بوزد. همه بچه ها ۱۰۰ دقیقه دویده بودند. قلعه‌نویی هم که همچنان دست به ترکیب تیم نزده بود و بازیکن تازه نفسی نیامده بود که با تمرکز بیشتر پنالتی بزند.
پرده آخر:
نقال زمانه انگار داشت با صدای خوش و خشدارش می‌گفت: یه شیر‌بچه‌ ایرونی باغیرت می‌خوام که مثل آرش کمانگیر که تیر رو گذاشت توی چله کمون و با تموم وجودش کشید و اسم ایران رو انداخت رو زبونا، بیاد وایسته پشت این توپ و همه جونش رو بیار توی ساق پاش و این توپ رو برسونه به یار قدیمیش که همون تور دروازه ژاپنه.
و آرش ایران توی این بازی کسی نبود جز علیرضا جهانبخش.
از لحظه‌ای که داور سوت زد که علی‌جهان توپ را شلیک کند تا زمانی که پای علی به توپ رسید دو سه ثانیه بیشتر طول نکشید اما در این چند ثانیه انگار تمام گل‌ها، تمام اشک‌ها، تمام خنده‌ها و تمام فوتبال‌هایی که با بغض یا شعف دیده بودیم مثل یک فیلم از جلو چشم‌هایمان رد شد.
علی زد… دروازه‌بان ژاپن پرید به سمت توپ اما این تیر را آرش ایران شلیک کرده بود و پیش از دست‌های سوزوکی، توپ، به نخ‌های تور بوسه زد تا گزارشگر عرب زبان فریاد بزند: «بای بای سامورایی»
و این گونه بود که پس از سالها روی خوش فوتبال به سوی ایران چرخید.
البته هنوز تا قهرمانی دو بازی مانده. یکی با قطر میزبان و دیگری با برنده کره‌جنوبی و اردن.
ما امیدواریم و انتظار داریم که بازیکنان قدر این فرصت را بدانند و با تمرکز و بزرگی و کنترل روی اعصاب خود این دو بازی را ببرند و جام فوتبالی ملت‌های آسیا را با خود به ایران بیاورند.

نویسنده: اعظم منصوریان

لینک کوتاه : https://avangpress.ir/?p=43064

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم آونگ پرس منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.